روزی برای گرگان...روزی برای گرگاندوستان!

 

گوشه ای از جذابیت امروز برای من دیدن دوستی بود که تا کنون ندیده بودمش و تا امروز مجازی بود!...اصلا سخت نبود شناختن مامان سپهر!...

ما زود تر از بقیه آمده بودیم یا مراسم دیر شروع شد را نمیدانم...اما بیشتر از بقیه منتظر شروع مراسم بودیم!...

مدرسه عمادیه را تا کنون ندیده بودم...درختهای نارنج که در تمام خانه های قدیمی گرگان هست!...کلاس های درس...سنگفرش حیاط مدرسه و ... جالب بودند!و پذیرایی با انواع شیرینی های گرگانی و شربت و ...بخش هیجان انگیز مراسم بودند!

...شهردار از قبل آمادگی نداشت...انتظار داشتم سخنرانی بهتری ارائه میدادند!...از غرور و افتخار حرف میزدند!...امروز مثلا برای گرگان آمده بودیم!...یک روز در کل سال! 

دوست داشتن گرگان از ایران دوستی ما کم نمیکند!...تضادی هم با هم ندارند!...روز های زیادی در طی سال برای ایرانی بودن جشن میگیریم!...امروز آمده بودیم از گرگان بگوئیم!...عشق به گرگان دلیل حضور بود!...نمیدانم چرا آقای قلیشلی اصرار بر چیز دیگری داشتند!؟...

آقای معطوفی مثل همیشه دقیق حرف میزدند و با "اسناد موجود!"... :دی ...حرف های شنیدنی و به جایی بود و در این روز شنیدنشان لازم بود...

...بقیه مراسم را نبودم...متاسفانه!

در طی مراسم اقایی حضور داشتند که مرا به یاد مرحوم "نادر ابراهیمی" می انداختند!...من که در ادامه نبودم...کاش از ایشان در این روز نامی برده شده باشد!...

جای مهندس چراغعلی در جمع خالی بود!... 

 تشکر نوشت:باید از همه کسانی که برای برپایی مراسم تلاش کردند تشکر کنم...دستشون درد نکنه...برای شادیشون دست و جیغ و هورااااااااااااا!!!! :دی ... :)))

پی نوشت: مطلب بعدی حتما در مورد اهمیت برپایی چنین مراسم هایی و لزوم جدی گرفته شدن آن از جانب مسئولین و مردم خواهد بود.